من تو را خلق کردم ..
می دانم
تو _ هر روز _
با اینکه چشمانت را_محکم_ بسته ای
نگاهم می کنی
و با اینکه خودت را جلد کرده ای
برایم دست تکان می دهی
من می دانم
خیال های رنگی ات را من می خوانم
و می خندم
و می خندم
و می خندم
نظرات شما عزیزان:
ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..
می دانم
تو _ هر روز _
با اینکه چشمانت را_محکم_ بسته ای
نگاهم می کنی
و با اینکه خودت را جلد کرده ای
برایم دست تکان می دهی
من می دانم
خیال های رنگی ات را من می خوانم
و می خندم
و می خندم
و می خندم
نظرات شما عزیزان: